وقتي محمود احمدينژاد در جمع گروهي از دانشجويان، نظام آموزشي ايران را به ۱۵۰ سال حاكميت سكولاريسم متهم كرد و از دانشجويان خواست براي تغيير نظام آموزشي همكاري كنند شايد كمتر كسي فكر ميكرد تنها يك سال بعد دانشگاههاي كشور با شرايطي روبهرو شوند كه شرايط سال ۵۹ و وقوع انقلاب فرهنگي را در ذهن تداعي كند. يك سال پيش رئيسجمهوري در جمع گروهي از دانشجويان با انتقاد از نظام آموزشي ايران گفته بود، دانشجويان بايد مطالبهگر باشند و بر سر رئيسجمهور فرياد بزنند كه چرا يك استاد سكولار بهخاطر اينكه انديشههاي دانشجو با انديشههاي او مغايرت داشته، به دانشجو نمره كم داده است.
اما انتقاد احمدينژاد از حاكميت ۱۵۰ ساله سكولاريسم در نظام آموزشي ايران در حالي مطرح ميشد كه نه ۱۵۰ سال پيش بلكه نيمه خرداد سال ۵۹، دانشگاهها و موسسات آموزش عالي كشور با بيانيه شوراي انقلاب تعطيل شد. هدف تعطيلي دانشگاهها نيز اصلاح نظام آموزشي كشور اعلام شد. بنابراين در مدت ۳۰ ماهي كه دانشگاههاي كشور بسته باقي ماند، ستاد انقلاب فرهنگي سامان تازهاي براي نظام آموزشي كشور تعريف كرد، چرا كه پايان كار دانشگاهها در خرداد ۵۹ و آغاز فعاليتهاي ستاد انقلاب فرهنگي منجر به اجراي طرحها و برنامههايي چون تشكيل جهاد دانشگاهي، تدوين برنامههاي آموزشي جديد، ادغام و انحلال برخي از دانشگاهها، بررسي مديريت دانشگاهها، تدوين لايحه تربيت مدرس، گزينش استادان و اعضاي هيات علمي دانشگاهها، تشكيل مركز نشر دانشگاهي، تشكيل كميته اسلامي كردن دانشگاهها، طرح اعزام محصل به خارج از كشور و طرح تقسيم مناطق آموزشي و هماهنگي با تقسيمات كشوري شد.
طرحها و برنامههايي كه حدود ۲۶ سال پيش و با توجه به شرايط خاص كشور در روزهاي نخست انقلاب اجرا شد و پس از سالهاي طولاني هنوز هم كارشناسان، سياستمداران، روشنفكران و سياستگذاران درباره آثار و تبعات آن و نيز تاثيري كه بر سيستم توليد علم در كشور گذاشته است اختلاف نظر دارند و همچنان كه ابعاد انقلاب فرهنگي سال ۵۹ نيز پس از سالها هنوز به خوبي نمايان نيست، نكتهاي كه عبدالمجيد معاديخواه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در دولت باهنر نيز به آن اشاره ميكند و ميگويد: بهخاطر انجام نشدن كار پژوهشي درباره انقلاب فرهنگي سال ۵۹، ابعاد آن بهخوبي روشن نيست كه بخواهيم انقلاب فرهنگي را دوباره تكرار كنيم.
معاديخواه در اينباره به ايلنا گفته است، در كشور ما براي جمعبندي تجربههاي گذشته مانند انقلاب فرهنگي سال ۵۹ ساز و كاري آكادميك وجود ندارد تا بعد از جمعبندي اين تجربهها با حضور و مشاركت مردم از آنها در اداره امور كشور استفاده شود.
اين مقام سياسي سابق و مورخ امروز تصريح كرده است: زدن حرفهاي پراكنده درخصوص گذشته دردي را دوا نميكند و ظاهرا روش آكادميك براي جمعبندي تجربههاي قبلي به رسميت شناخته نشده است.
معاديخواه اما به گذشتههاي دور اشاره ميكند و ميگويد: در سالهاي گذشته و بهطور مثال در جريانات سال ۵۹ بيشتر بر موجها سوار بودهايم و مسائل روزمره ما را به اين سمت و آن سمت كشيده است كه البته تا حدي قابل دفاع است. اما بعدها براي جمعبندي تجربههاي گذشته و نگاه انتقادي به قدمهاي گذشتهمان، با مشاركت مردم كاري نكردهايم.
از نشريات جعلي تا درخواست براي انقلاب فرهنگي
دو هفته پيش و در شرايطي كه دانشجويان دانشگاههاي مختلف در تدارك برگزاري انتخابات انجمنهاي اسلامي بودند يك حادثه مشكوك باعث شد فضاي دانشگاه اميركبير متشنج شود. ايجاد تنش در دانشگاه اميركبير در حالي رخ داد كه اين دانشگاه پس از چند هفته تلاطم و ناآرامي مجددا روي آرامش ديده بود و يك هفته را در سكوت گذرانده بود. ماجرا از اين قرار بود كه ظهر دوشنبه دهم ارديبهشت به ناگاه چهار نشريه دانشجويي در سطح دانشگاه اميركبير منتشر ميشود كه حاوي مطالب و كاريكاتورهايي توهينآميز نسبت به مقدسات بود. هنوز مدت زيادي از انتشار و پخش اين نشريات در دانشگاه اميركبير نگذشته بود كه جمعي از اعضاي بسيج دانشجويي با تجمع مقابل دفتر رئيس دانشگاه خواستار اخراج مديران مسوول اين نشريات شدند.
هرچند بلافاصله مديران مسوولان نشريات «ريوار»، «سحر»، «آتيه» و «سرخط» كه ذيل لوگوي آنها مطالب اهانتآميزي به چاپ رسيده بود ضمن اعلام برائت از عناوين منتشر شده با صدور اطلاعيهاي مشترك اعلام كردند، نشرياتي كه در دانشگاه پخش شدهاند جعلي و لوگوي آنها اسكن شده است. نشريات پخش شده مورد تاييد ما نيست و توسط ما منتشر نشده است. همان روز مديران مسوول اين نشريات در مصاحبههايي اعلام كردند: انتشار نشريات با لوگوي جعلي و مطالب توهينآميز نسبت به مقدسات اسلامي و ائمه اطهار تنها با هدف بدنام كردن دانشجويان و امنيتي كردن فضا و تخريب انجمن اسلامي و نشريات نزديك به انجمن صورت گرفته است و ما تلاش ميكنيم با هوشياري اين پروژه را خنثي كنيم، چرا كه هيچ انسان عاقلي با لوگوي نشريه خود چنين مطالبي را منتشر نميكند. جالب اينكه مطالب هر چهار نشريه يكسان است و هر انسان عاقلي توطئه بودن اين امر را به راحتي درك ميكند.
اما بحران دانشگاه اميركبير به تدريج با تجمعات پي در پي دانشجويان بسيج دانشجويي و درخواست آنها براي تكرار انقلاب فرهنگي در سطح دانشگاههاي كشور گسترش پيدا ميكند. بحراني كه با برخورد انتظامات دانشگاه با انتخابات انجمن اسلامي اميركبير وارد مرحله جديدي شد و با بازداشت هفت نفر از دانشجويان اين دانشگاه به مرحله حاد خود رسيد. در اين شرايط بحراني و در حالي كه بيش از ۴۰ نفر از دانشجويان دانشگاه اميركبير به كميتههاي انضباطي فراخوانده شدند و تعدادي نيز در بازداشت بسر ميبرند بسيج دانشجويي دانشگاه اميركبير در نامهاي سرگشاده خطاب به احمدينژاد رئيسجمهوري تهديد كرده است اگر به مطالبات اين تشكل دانشجويي درخصوص برخورد با دانشجويان رسيدگي نشود حادثهاي سرخ خلق خواهند كرد.
در همين شرايط نيز دو حادثه مهم در دانشكده هنر و دانشگاه كرمانشاه رخ داد. اولي مربوط به رخدادي بود كه ناشي از يك كار نپخته استادي ۷۰ ساله بود كه گفته ميشود روسري يك دانشجوي دختر محجبه را كنار زده است. اين اتفاق واكنشهاي تند گروههايي از داخل و خارج دانشگاه را در پي داشت كه با شعارهاي بسيار تندي همراه بود. شعار كليدي و مهم تجمعات اعتراضي اخراج اين استاد بود كه بهسرعت محقق شد. اما اتفاق دوم به هتك حرمت يك دانشجو توسط رئيس حراست دانشگاه كرمانشاه برميگشت، كه البته واكنش به اين حادثه تاسفبار به هيچعنوان با واكنش و اعتراضهاي بسيج دانشجويي برخي دانشگاهها و افراد و گروههايي بيرون از دانشگاه كه نسبت به مزاح نسنجيده يك استاد سالخورده نشان داده بودند، همخواني نداشت. بهطوري كه ميتوان گفت معترضان به حادثه اول، حادثه دوم را نديدند و از كنار آن با سكوت گذشتند.
اما همزمان حوادث كوچك و بزرگ ديگري نيز در ساير دانشگاههاي كشور رخ داد و فضا را ملتهب كرد. اين التهاب و ناآراميها موجبات نگراني بسياري از مسوولان كشور و فعالان دانشجويي را فراهم كرد، بهطوري كه مهدي كروبي به دانشجويان هشدار داد عدهاي درصدد متشنجكردن فضاي دانشگاهها هستند. رئيس دو دوره مجلس شوراي اسلامي خطاب به اعضاي ادوار تحكيم وحدت و شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت (طيف علامه) گفت، اين موضوعات سوال برانگيز است. در واقع اين سوال مطرح ميشود كه اين مسائل از كجا نشات گرفته است، چرا كه اگر جمعي حرفي دارند هيچگاه به رهبري نظام، ائمه معصومين و مقدسات ديني توهين نميكنند و كساني كه چنين نوشتههايي را منتشر كردهاند، هدفشان اغتشاش در فضاي دانشگاه بوده است. همچنان كه آيتالله يوسف صانعي نيز اعلام كرد: نميتوان كساني را كه خود منكر انتشار آن مطالب موهن هستند به زور مجبور به پذيرفتن مسووليت اين مطالب ساخت.
آيتالله محمد صادقي تهراني نيز در واكنش به وقايع اخير دانشگاهها ابراز داشته است بايد عوامل اصلي انتشار نشريات موهن در دانشگاه پليتكنيك مشخص شود.
متاسفانه امروز آنچه بهعنوان اسلام در سطح محافل حوزوي و دانشگاهي مطرح است با اسلام حقيقي فاصله دارد و براي رسيدن به اسلام واقعي بايد تلاش بيشتري كرد. نكتهاي كه آيتالله حسينعلي منتظري نيز در پاسخ به استفتايي به آن اشاره كرد: «با توجه به اينكه در رسانهها آمده است كه مسوولان نشريههاي مذكور اعلان كردهاند كه آنان (دانشجويان) اين مطالب را چاپ نكردهاند و آنها را انكار ميكنند، انكار آنان شرعا مسموع است.»
بازي غرضورزان با سادهدلان
اما در دو سال گذشته كه نهادهاي مدني محدود و يا تعطيل شدهاند به ناچار دانشگاه بار نهادهاي مدني را به دوش كشيده است. شايد بههمين خاطر بوده است كه تلاشهاي مستمري براي مهاركردن و به تسليم كشاندن دانشگاهها صورت پذيرفته است. اخراج و بازنشستگي اجباري استادان باسابقه محدودشدن فعاليت انجمنهاي اسلامي، بازداشت مكرر فعالان دانشجويي، توقيف نشريات دانشجويي و تقويت مادي و معنوي برخي نهادهاي دانشجويي خاص، تنها بخشي از تلاشهاي صورت گرفته براي تسلط بر دانشگاههاست. ظاهرا چون اين برنامهها موفقيتآميز نبوده است برخي افراد و جريانها پروژه تعطيلي دانشگاهها به بهانه تجربه انقلاب فرهنگي را در دستور كار قرار دادهاند.
اما دكتر غلامرضا ظريفيان، معاون امور دانشجويي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري در دوران اصلاحات، شعار انقلاب فرهنگي دوم را يك مغالطه آشكار توصيف ميكند و ميگويد: انقلاب فرهنگي با شكلگيري انقلاب اسلامي و در فضاي فرهنگي خاص ايجاد شد. در آن زمان گروههايي كه بعضا بحثهاي تجزيهطلبي و جداسازي بخشهايي از مناطق ايران را در سر ميپروراندند و شوراي عالي انقلاب فرهنگي تلاش داشت به اين گروهها اجازه فعاليت در دانشگاه را ندهد. چون اين گروهها باعث شده بودند كه دانشگاهها از ماموريت اصلي خودشان كه توزيع و توليد علم بود، باز بمانند. در واقع روند عادي فعاليت دانشگاهها مختل شده بود.
دكتر ظريفيان بهكار بردن واژه انقلاب فرهنگي دوم و مقايسه شرايط حال حاضر كشور با شرايط سالهاي ابتداي انقلاب را نادرست توصيف ميكند و ميگويد: اين مسئله با شرايط و ماهيت كنوني دانشگاهها مشابهت ندارد. بهويژه اينكه دانشگاهها برخلاف شرايط اول انقلاب، تلاش زيادي در جهت دفاع از كيان ملي كشور صورت ميدهند. در واقع ترويج چنين انديشهاي آن هم در قالب انقلاب فرهنگي دوم نه تنها روند عادي فعاليتهاي علمي و فرهنگي دانشگاهها را تقويت نميكند بلكه به بحران بيشتر در دانشگاهها نيز دامن ميزند.
معاون سابق دانشجويي وزير علوم توضيح ميدهد: اگر چنين انديشهاي از طرف گروههاي دلسوز مطرح شده باشد، نشان ميدهد كه از آثار سوء چنين پيشنهادي خبر ندارند. چرا كه انديشه انقلاب فرهنگي دوم دانشگاهها را به سمتي سوق ميدهد كه در نهايت منجر به ايجاد نگراني و تشويش بيان بضاعتهاي خوب علمي ميشود و كشور را از توسعه دانش و گسترش علم بازميدارد. در نهايت نيز به فرار مغزها منجر خواهد شد.
ظريفيان ادامه ميدهد: اما در مقابل كساني هستند كه اين مسئله را با طرح و برنامه قبلي دنبال ميكنند. بههمين خاطر دلسوزان انقلاب بايد با هوشياري كامل مراقبت باشند در دام اين افراد نيفتند و اجازه ندهند اين عده با برنامهريزيهاي گسترده خود روند فعاليتهاي دانشگاهها را مختل كنند.
وي تاكيد ميكند: در واقع دلسوزان هم براساس برنامهريزيهاي كساني كه به عمد با نهاد فرهيختگي و نخبگي كشور برخوردهاي ناشايست ميكنند به بحران پيش آمده دامن ميزنند. در حالي كه جامعه دانشگاهي ما جزو سالمترين جوامع بهشمار ميرود. جامعهاي كه همواره در دفاع از ارزشهاي فكري و كيان اسلامي جامعه سالم عمل كرده است. ولي گروهي بهگونهاي تبليغ ميكنند كه گويا دانشگاه دچار آسيبهاي جدي و اساسي است. در حالي كه دانشگاهها از ساير حوزههاي رسمي فرهنگ بهتر و موثرتر عمل كرده است.
به گفته ظريفيان، غرضورزان و سادهدلان در مغالطهاي كه هيچ ربطي به انقلاب فرهنگي ندارد تلاش ميكنند به بخش توليد دانايي در كشور لطمه بزنند.
وي انتشار مطالب وهنآلود در قالب نشريات دانشجويي را در همين زمينه بررسي ميكند و ميگويد: انتشار اين نشريات تا حدود زيادي روشن ميكند كه وراي اتفاقات اين روزهاي دانشگاهها، مقاصد خاصي بوده است.
مسوولاني مثل ناپدري جنبش دانشجويي پس از دوم خرداد مرحله جديدي از فعاليتهاي خود را آغاز كرد. از آن سال تاكنون جنبش دانشجويي همواره آماج حملات شديد اقتدارگرايان واقع شده است. حملاتي كه زخمهاي متعددي بر پيكر جنبش دانشجويي وارد كرده است. حملاتي كه با رخداد تيرماه سال ۷۸ به اوج خود رسيد و ركود فعاليتهاي دانشجويي را در پي داشت. با اين وجود جنبش دانشجويي توانسته است زخمهاي خود را ترميم كرده و فعاليتهاي خود را ادامه دهد. شايد شعار انقلاب فرهنگي دوم بخشي از تدارك برخورد با جنبش دانشجويي باشد.
شهريار مشيري، نماينده مردم بندرعباس در مجلس شوراي اسلامي، موضوع انقلاب فرهنگي دوم را يك قياس معالفارق توصيف ميكند و ميگويد: همه استادان دانشگاه از سيستم گزينش جمهوري اسلامي ايران گذشتهاند. در واقع براساس مجوزهاي وزارت علوم و نظام جمهوري اسلامي ايران اجازه تدريس گرفتهاند. پس اگر ايرادي وجود دارد به نحوه گزينش برميگردد.
مشيري به آنچه در دانشگاه اميركبير رخ داده است اشاره ميكند و ميگويد: نشريات دانشجويي اين مسئله را تكذيب كردهاند حتي بهصورت كتبي هم اعلام كردهاند كه مطالب و كاريكاتورهاي نشريات دانشجويي به آنها مربوط نميشود. اطلاعات ديگري هم به بنده نرسيده است كه دانشجويان در اين كار دخيل بودهاند. بنابراين باتوجه به تكذيب آنها و اقرار صريح آنها كه مسلمان هستند بايد تكذيبشان را بپذيريم.
مشيري تصريح كرد: اما نكته مهم اين است كه دستهايي در كار است تا نظم آموزش عالي و نظم دانشگاهها را مختل كند درواقع گروهي درپي اين هستند كه آب را گلآلود كنند.
سال ۷۸ شاهد بوديم كه درپي اتفاقاتي كه در دانشگاهها رخ داد نظام آموزشي عالي كشور ضربه خورد و در توليد علم عقب افتاد. مسئلهاي كه تاوان آن را هنوز هم ميدهيم.
به گفته اين نماينده مجلس: اكنون نيز شاهديم اتفاقاتي در دانشگاهها ميافتد تا كار علمي در كشور صورت نگيرد. در نتيجه در دانشگاهها فضايي ايجاد شده است كه به طور دائم درحال محكومكردن همديگر هستيم. بههمين خاطر هر روز از كشورهاي همسايه نيز بيشتر عقب ميافتيم.
مشيري به نكته مهمي اشاره ميكند و در توضيح آن ميگويد: اين روزها زواياي پنهاني وجود دارد كه قصد دارد دانشگاههاي ما را از حالت تحصيل علم و پرداختن به پژوهش محروم كند و عقب بيندازد. اين موضوع توطئه دشمن است. دشمن نميخواهد محيط علمي ما آسايش داشته باشد. البته در اين ميان دوستان ناآگاهي نيز وجود دارند كه متاسفانه آتشبيار معركه شدهاند.
مشيري توضيح ميدهد: همواره دشمن دانا و دوست نادان به انقلاب آسيب زدهاند. بنابراين شاهديم دستهاي پنهاني در كار است تا محيطهاي دانشگاهي به بهانههاي مختلف ناآرام و به تبع آن پليسي و امنيتي شود و در نهايت بين گروههاي مختلف دانشجويي اختلاف بيندازد.
حل اين مشكلات نيز به همت و تدبير مسوولان وزارت علوم و روساي دانشگاهها برميگردد. مسوولان و بهويژه روساي دانشگاهي بايد بتوانند بين تشكلهاي مختلف دوستي و آشتي بهوجود آورند.
مشيري با اظهار گلايه از نحوه برخورد مسوولان دانشگاهها با دانشجويان ميگويد: در واقع روساي دانشگاهها بايد با همه دانشجويان با يك مشيميانه برخورد كنند. ولي متاسفانه ميبينيم كه روساي دانشگاهها براي برخي از تشكلها پدر و براي برخي ناپدري هستند. درحالي كه اگر دانشگاه آزاد را ببينيد متوجه ميشويد اين مسائلي كه در بسياري از دانشگاههاي كشور پيش آمده است در آنجا كمرنگ است. چون مديران دانشگاه آزاد براساس تجربه، سابقه و توانايي انتخاب ميشوند. ولي مديران دانشگاههاي دولتي براساس خط و خطوط و سياستبازي و ارتباط با وزير علوم انتخاب شدهاند. تاوان چنين انتخابي را هم دانشگاه ميدهد.
وسيلهاي براي ارعاب
وقتي سيل ميآيد يا آتشسوزي ميشود، تجربهاي باقي ميماند. تعطيلي دانشگاهها در سال ۵۹ نيز چيزي چون سيل بود. سيلي كه تبعات فراواني داشت؛ يكي از آنها دانشگاههايي بسيار آرام با دانشجوياني سر به زير.
در سالهاي ۶۲ تا ۶۵، نشريه دانشگاه و انقلاب طي مجموعه مقالاتي اين پرسش را مطرح ميكرد كه چرا در دانشگاه فعاليت سياسي نميشود و چرا دانشجويان انگيزه فعاليتهاي صنفي و دانشجويي ندارند. اكنون سالها از آن زمان ميگذرد و هرگاه بحث توليد علم و بحث عقبماندگيهاي علمي در كشور ميشود بسياري از كارشناسان نگاهي به عقب مياندازند و از تبعات انقلاب فرهنگي ميگويند. هرچند كه چنين رويدادي را بايد باتوجه به شرايط سالهاي مختلف انقلاب و اتفاقات آن روزها ارزيابي كرد، با اين وجود نميتوان ناديده گرفت كه فعاليتهاي نابخردانه گروهي در دانشگاهها منجر به قلع و قمع ساير جريانهاي سياسي هم شد كه صدالبته حضور آنها ميتوانست زمينهساز توسعه سياسي در كشور شود، اما آيا شرايط كشور مشابه شرايط سالهاي نخست انقلاب براي وقوع دوباره انقلاب فرهنگي است.
عبدالله مومني، دبير سابق دفتر تحكيم وحدت، درباره طرح مسئله انقلاب فرهنگي دوم ميگويد: مجموعه اتفاقاتي كه پس از رويكارآمدن دولت نهم بهويژه در يك ماه گذشته در تعدادي از دانشگاههاي كشور رخ داده است حاكي از خط سير يك پروژه جدي است كه براي بستن فضاي دانشگاهها و ايجاد انسداد در دانشگاهها طراحي شده است.
مومني ميگويد: بهنظر ميرسد هدف طراحان شعار انقلاب فرهنگي دوم اين است كه فضاي دانشگاهها را به سمتي بكشانند كه هيچ صداي منتقد و معترض شنيده نشود و همه صداها با صداي دولت يكي باشد.
مومني با اشاره به اينكه طي چندماه اخير دانشجويان با فشارهاي زيادي در داخل و خارج دانشگاه روبهرو بودهاند، ميگويد: بازداشت و زندان جزو برنامههاي خارج از دانشگاه و محروميت از تحصيل و ممانعت از فعاليت در تشكلهاي دانشجويي جزو مهمترين اهرمهاي فشار بر دانشجويان در داخل دانشگاهها بوده است.
درحالي كه بهنظر ميرسد هيچكدام از اين اهرمها نتيجهبخش نبوده است، چراكه بهرغم اين فشارها و محدوديتها، دانشگاه از توان بالقوه براي حمايت از آزادي بيان و عقيده، برقراري دموكراسي و پرداختن به فعاليتهاي مدني برخوردار است.
دبير سابق تشكيلات تحكيم وحدت اضافه ميكند: اما از آنجا كه نگاه بخشي از جريان سياسي حاكم، نگاه امنيتي است و تصميمگيريها نيز بر مبناي همين نگاه امنيتي صورت ميپذيرد بنابراين هيچ اعتراضي را به رسميت نميشناسند، چراكه وجود فضاي چندصدايي و مخالف اين نگاه در كشور، اقتدار آنها را بهخطر مياندازد.
لذا شاهديم كه وقتي اين اهرمهاي فشار جواب نداد به شيوههايي روي آوردند تا فضاي دانشگاهها را بهطور كامل ببندند. در همين راستا و به بهانه توهين نشريات دانشجويي به مقدسات، كه البته دانشجويان هيچ نقشي در آن نداشتند، تلاش كردهاند دانشجويان را مقابل باورهاي مردم و مسوولان قرار دهند. در واقع وقتي مشاهده كردند كه دانشجويان هوشمندانه عمل ميكنند و كمترين بهانه را دست دشمنان ميدهند بهانهتراشي كردند و با جعل كاريكاتورهايي تلاش كردند دانشجويان را مقابل باورهاي مذهبي قرار دهند. به اين ترتيب زمزمه انقلاب فرهنگي دوم را سر دادند.
عضو شوراي مركزي دفتر ادوار تحكيم وحدت، اضافه ميكند: غافل از اينكه شرايط كشور با شرايط سالهاي اول انقلاب كه منجر به وقوع انقلاب فرهنگي شد تفاوت دارد، چراكه مخالفان نظام و انقلاب در آن سالها در دانشگاهها حضور داشتند و حاكميت براي تسويه حساب با دگرانديشان انقلاب فرهنگي را ضروري ميديد.
بهنظر ميرسد طرح شعار انقلاب فرهنگي وسيلهاي براي ارعاب و ايجاد فضاي خفقان در دانشگاههاست، درحالي كه انقلاب فرهنگي دوم امكانپذير نيست، چراكه بسياري از نيروهاي مهم و موثر داخل نظام با طرح اين شعارها مخالف هستند و قطعا هزينه اين كار بسيار زياد خواهد بود.
روزآنلاین
سیدافشین امیرشاهی